ارتفاعات سخت گذر بازی دراز با قله های بلند و شیب های تند و بریدگی های ممتد از اهمیت ویژه ای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است این ارتفاعات به مثابه عرضه بزرگی درون مثلث قصر شیرین _ گیلان غرب_ سرپل ذهاب واقع شده است و بر منطقه تسلط کامل دارد.
نیروهای عراقی در روزهای آغازین جنگ از بازی دراز برای دیده بانی استفاده می کردند اما ویژگی های این ارتفاعات موجب شد با فعالیت های مهندسی روی آن جاده سازی شود و یگان های عراق در آن جا مستقر شوند. این ارتفاعات به اندازه ای مهم بود که با دستور شخص صدام بالای آن را اسفالت کردند و نیروهای زبده ای را برای محافظت از آن گماشته بود.
او همچنین مغرورانه گفته بود: اگر ایرانی ها این ارتفاعات را پس بگیرند کلید بغداد را هم بهشان می دهم . و ضمن افزایش سلطه بر قصر شیرین سرپل ذهاب را نیز زیر دید خود بگیرند.
برای گرفتن این امتیاز مهم از نیروهای عراقی پس از سه ماه کار نیروهای شناسایی سپاه پاسداران،
قرارگاه مقدم غرب سپاه پاسداران و ارتش نخستین
عملیات نیمه گسترده را در این منطقه طرح ریزی کردند که با نام
عملیات بازی دراز در تاریخ ۱۳۶۰/۲/۱ آغاز شد و به مدت ۸ روز طول کشید و طی آن نیروهای ایرانی و عراقی بارها به تک و پاتک متقابل پرداختند.
نیروهای عراقی با استفاده از پشتیبانی هوایی یگان های خود را حمایت می کردند اما رزمندگان ایرانی از جاده و حمایت هوایی کافی و پشتیبانی آتش محروم بودند در نتیجه نتوانستند روی تمام هدف ها مستقر شوند، با وجود این، از بین قله های منطقه سه قله آن را اشغال و تثبیت کردند و تنها در تثبیت قله ۱۱۵۰ و یکی از قله های ۱۱۰۰ ناکام ماندند. در این
عملیات هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا نمود و طی آن خلبان علی اکبر شیرودی به شهادت رسید.
نام بازی دراز نامی است پرآوازه که بسیار از آن شنیده ایم.ارتفاعاتی به مثابه عارضه بزرگی درون مثلث قصرشیرین ـ گیلان غرب و سرپل ذهاب که بر منطقه تسلط کامل دارد.
دشمن در روزهای آغازین جنگ از بازی دراز برای دیده بانی استفاده می کرد اما ویژگی این ارتفاعات موجب شد با فعالیت های مهندسی روی آن جاده سازی شود و یگان های عراق در آنجا مستقر شوند و ضمن افزایش سلطه بر قصرشیرین سرپل ذهاب را نیز زیر دید خود بگیرند.
ارتفاعات سخت گذر بازی دراز با قله های بلند و شیب های تند و بریدگی های ممتد از اهمیت ویژه ای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است این ارتفاعات به مثابه عرضه بزرگی درون مثلث قصرشیرین _ گیلان غرب_ سرپل ذهاب واقع شده است و برمنطقه تسلط کامل دارد نیروهای عراقی در روزهای آغازین جنگ از بازی دراز برای دیده بانی استفاده می کرد اما ویژگی های این ارتفاعات موجب شد با فعالیت های مهندسی روی آن جاده سازی شود و یگانهای عراق در آنجا مستقر شوند و ضمن افزایش سلطه بر قصرشیرین سرپل ذهاب را نیز زیر دید خود بگیرند.
عملیات بازی دراز و نقش تاریخی شهید پیچک
برای گرفتن این امتیاز مهم از نیروهای عراقی پس از سه ماه کار نیروهای شناسایی سپاه پاسداران،
قرارگاه مقدم غرب سپاه پاسداران و ارتش نخستین
عملیات نیمه گسترده را در این منطقه طرح ریزی کردند که با نام
عملیات بازی دراز در تاریخ ۱۳۶۰/۲/۱ آغاز شد و به مدت ۸ روز طول کشید و طی آن نیروهای ایرانی و عراقی بارها به تک و پاتک متقابل پرداختند.
نیروهای عراقی با استفاده از پشتیبانی هوایی یگانهای خود را حمایت می کردند اما رزمندگان ایرانی از جاده و حمایت هوایی کافی و پشتیبانی آتش محروم بودند در نتیجه نتوانستند روی تمام هدف ها مستقر شوند، با وجود این، از بین قله های منطقه سه قله آن را اشغال و تثبیت کردند و تنها در تثبیت قله ۱۱۵۰ و یکی از قله های ۱۱۰۰ ناکام ماندند.در این
عملیات هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا نمود و طی آن خلبان علی اکبر شیرودی به شهادت رسید.
عملیات چگونه رقم خورد؟
جبهه غرب به خاطر طبیعت کوهستانی که دارد اصلاً ماهیت جنگ در آن متفاوت است. در این جبهه (ایلام و کرمانشاه) عراقی ها توانستند با تصرف شهرها و ارتفاعات مرزی ایران یک کمربند دفاعی در برابر دشت بی دفاع بغداد تشکیل دهند.
ارتفاعات بازی دراز در غرب شهر سرپل ذهاب مهمترین ارتفاعی بود که دشمن در جبهه غرب در اختیار داشت زیرا از یک سو بر دشت و شهر سرپل ذهاب و پادگان ابوذر (مهمترین پادگان مرزی در جبهه غرب) و راههای ارتباطی آن کاملاً مسلط بود و از سوی دیگر یک مانع طبیعی عالی برای دفاع عراق از شهر های قصرشیرین و خانقین محسوب می شد .به همین دلایل بود که نبردهای سختی برای آزادسازی این ارتفاعات در گرفت که
عملیات بازی دراز یکی از مهمترین آنها می باشد.
عملیات بازی دراز و نقش تاریخی شهید پیچک
در این
عملیات که یکی از اولین تجربه های بزرگ همکاری مشترک سپاه و ارتش در سایه بی اعتمادی روزافزون به شخص بنی صدر بود، نیروهای عمل کننده از شمال و جنوب دشت ذهاب به ارتفاعات بازی دراز یورش بردند.
عکس العمل عراق برای حفظ ارتفاعات منجر به یک نبرد شدید چند روزه گردید و عاقبت نیروهای ایران موفق به آزادسازی قله های جنوبی ارتفاعات شدند اما قله های شمالی همچنان در دست دشمن باقی ماند .ضمن اینکه عدم آزادسازی پخش شمالی بازی دراز باعث شد تا نیروهای ایران برای کاهش تلفات از بخشی از غرب دشت ذهاب عقبنشینی کنند.
عملیات غرور آفرین
اوایل اردیبهشت ماه یادگار حماسه و
عملیات غرور آفرین (بازی دراز) است و این
عملیات درحالی صورت گرفت که رژیم بعثی با هجوم همه جانبه به سمت کشور و اشغال ارتفاعات مهم و حساس بازی دراز بر شهرستان های قصرشیرین، گیلان غرب و سرپل ذهاب تسلط یافته و تمام تحرکات این مناطق را زیرنظر داشت.
بیش از سه ماه طرح و نقشه دلاوران سپاه اسلام در
قرارگاه مقدم غرب (نجف اشرف) و جان برکفان ارتش جمهوری اسلامی برای
عملیات بازی دراز، از اول اردیبهشت ماه به مدت هشت روز در قالب نیمه گسترده برگزار شد.
پشتیبانی خوب خلبانان جان برکف هوانیروز کرمانشاه و در راس آنها شهید علی اکبر شیرودی سبب پیروزی رزمندگان دلیراسلام شد ولی به علت حجم گسترده پشتیبانی هوایی و پشتیبانی آتش دشمن دستیابی به دوقله 1150 و 1100متری میسر نشد.
در این
عملیات غرورآفرین 54 تانک و نفربر دشمن، 3 فروند هواپیما، دو چرخبال و دو دستگاه ادوات مهندسی دشمن منهدم و 12 دستگاه تانک و نفربر و 5 دستگاه ادوات مهندسی آنان به غنیمت گرفته شد. در
عملیات حماسه ساز بازی دراز همچنین یک هزار و 500 نفر از لشکر دشمن کشته و زخمی شد و 700 نفر از آنان به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
عملیات بازی دراز و نقش تاریخی شهید پیچک
اما پایان این
عملیات در روز هشتم اردیبهشت 1360 با شهادت خلبان تیز پرواز هوانیروز کرمانشاه، کبری نشین همیشه پیروز شهید علی اکبر (قربان) شیرودی همراه بود و اثبات این جمله معروف که مردان بزرگ با شهادت خود زودتر به معبود می رسند.
همه ساله همرزمان
شهدا از سراسر کشور در این ایام با صعود به ارتفاعات بزرگ و معروف بازی دراز و برگزاری مراسم زیارت عاشورا یاد و خاطره رشادت های همرزمان خود را گرامی می دارند و امسال نیز این مراسم با حضور گسترده رزمندگان دوران
دفاع مقدس برگزار شد.
دراین مراسم همچنین ایثارگران، جانبازان، دانشجویان، امدادگران خواهر و برادر، فرماندهان سپاه، ورزشکاران، دانش آموزان و جمعی از جانبازان و رزمندگان کشور برای گرامیداشت یاد و خاطره
شهدای بازی دراز و این
عملیات حضور داشتند که به صورت جمعی به ارتفاعات بازی دراز صعود کردند. در این صعود سراسری چندین تن از فرماندهان نظامی به بازگویی
خاطرات و چگونگی شرح
عملیات آزادسازی پرداختند.
شهید والا مقام و عارف به معارف ایثار و شهادت، شهید دکتر بهشتی، برای بسیجیان و عاشقان چه زیبا بیان کرده است: عرفان واقعی، خانقاهش در بازی دراز است
شهید موحددانش از
عملیات بازی دراز می گوید
ارتش متجاوز بعثی در تاریخ 59/7/15 پس از آن که نیروهای خودی به دلیل نرسیدن تدارکات لازم، این ارتفاعات را تخلیه کرده بودند، بدون کوچکترین درگیری و مقاومت بر روی آن استقرار یافته و سپس جاده آسفالت به طول 6 کیلومتر از جاده قصرشیرین به گیلانغرب به بالای قلل مرتفع آن احداث کرد.دشمن در طول اشغال سرزمین های این منطقه، از ارتفاعات بازی دراز با توجه به ویژگی های آن، علاوه بر مواضع پدافندی، به عنوان مرکز دیده بانی خود در منطقه نیز بهره گرفت و دیدگاهی بنام دیدگاه صدام بر روی انتهای ارتفاع 1020 بازی دراز احداث کرد.
در 20 ماه اشغال بازی دراز، چهار
عملیات جهت آزادسازی این منطقه از سوی رزمندگان اسلام طرح ریزی شد که دو
عملیات در سال 1359 با نام های افشارآباد یا شهید سعید گلاب بخش و
عملیات عاشورا و دو
عملیات مهم دیگر به نامهای بازی دراز 1 و بازی دراز 2 (شهید رجایی و باهنر) در سال 1360 بود.
طراحی
عملیات بازی دراز 1
موقعیت حساس و ویژگی های مهم ارتفاعات بازی دراز موجب می شد تا فرماندهان نظامی آزادسازی این عارضه حساس را به منظور تسلط بر عقبه و مواضع دشمن در دستور کار خود قرار دهند.در همین رابطه، از اواخر زمستان 1359 شناسایی آرایش نیروها و مواضع، موانع و استحکامات دشمن توسط برادران اطلاعات سپاه آغاز و تا دو ماه ادامه پیدا کرد.
بر اساس شناسایی های انجام شده، سه محور پیوسته به هم به عنوان تلاش اصلی و یک محور به عنوان تلاش ایزایی و فریب انتخاب شد.
محور اول: به استعداد دو گروهان از گردان نور و حدود 20 نفر از تکاوران ارتش از روستای داربلوط به قله 1100 صخره ای.
محور دوم: دو گروهان از سپاه و یک گروهان از گردان امید ارتش از روستای آب باریک حرکت و با آزادسازی قلل 1150 و 1100 گچی با محور اول الحاق کنند.
محور سوم: یک گروهان از گردان نور و یک گروهان از گردان امید ارتش از روستای افشار آباد به سمت ارتفاعات تظاهر به تک کنند.
محور چهارم: دو گروهان از گردان 9 قدر سپاه از روستای شیشه راه حرکت و با تصرف قلل 900 و 1000 و 1050 با نیروهای محور دوم الحاق کند
شرح
عملیات
نیروهای اسلام در ساعت 23 روز دوم اردیبهشت 1360 حرکت خود را از چهار محور به سمت دشمن شروع کردند و در ساعت 3 بامداد به نقطه رهایی می رسند که در آستانه شروع
عملیات به دلیل هوشیاری دشمن و امکان لو رفتن محور دوم، فرماندهی
عملیات، نیروهای این محور را برای تقویت نیروهای منطقه داربلوط تا قراویز به این منطقه اعزام می کند.
طبق مانور، محور اول با تمام توان هجوم خود را به سمت دشمن آغاز و در ساعات اولیه نبرد موفق شد بخشی از اهداف خود را تامین و با وجود مقاوت سرسختانه دشمن، خود را به قله 1100 صخره ای برساند، ولی موفق به آزادسازی کامل 1100 صخره ای نشد.در محور چهارم نیروهای عمل کننده پس از عبور از معابر صعب العبور موفق به تصرف قلل 900 و 1000 شدند و با روشنایی صبح قله 1050 را نیز فتح می کنند و در اولین ساعات
عملیات تعداد قریب به 380 نفر از قوای دشمن به اسارت در آمده و تخلیه می شوند.
در شب دوم
عملیات نیروهای عمل کننده در محور چهارم با یورش سنگین به سمت قله 1100 کچی ضمن از هم پاشیدن سازمان قوای دشمن، موفق شدند با تصرف قله مذبور، تعداد قابل ملاحظه ای از نیروهای دشمن را به اسارت درآوردند.
شهید علی موحد دانش که فرمانده یکی از محورهای
عملیاتی روی بازی دراز بود، گفته است: من اولین نفری بودم که روی ارتفاع رسیدم و از همین مسئله خوشحال بودم، با تکبیرهای پی در پی که می گفتم 48 نفر از نیروهای دشمن، خود را تسلیم کردند، در حالی که هنوز نیروهای دیگر نرسیده بودند.پس از اینکه اسرا را به خط کرده و به پائین ارتفاع روانه کردم، خشاب تفنگم را درآوردم دیدم فقط یک فشنگ در داخل آن وجود دارد، در حالی که هیچ مهمات دیگری همراه من نبود.
با روشن شدن هوا در روز سوم
عملیات، پاتکهای سنگین دشمن همراه یگان های زرهی با هدف بازپس گیری ارتفاعات از دست رفته، از سمت شمال ارتفاعات یعنی (منطقه مابین ارتفاعات قراویز و داربلوط) آغاز شد و کم کم به شدت درگیری افزوده می شد، تاجایی که نیروهای تکاور دشمن برای نفوذ به بالای ارتفاعات کار را به جنگ تن به تن می کشانند، اما با مقاومت شجاعانه رزمندگان اسلام، از یک سو و
عملیات قهرمانانه هوانیروز از سوی دیگر عرصه بر قوای دشمن تنگ شده و با قبول شکست و با بجای گذاشتن تعدادی تانک و دادن تلفات سنگین و اسارت تعداد زیادی از نیروهایش زمینگیر شده و عملاً پاتک دشمن خنثی شد.
مقاومت نیروهای ایرانی در بالای ارتفاعات سه روز ادامه و طی آن قله 1100 مجدداً به اشغال دشمن در آمد.تا اینکه دشمن با انتقال لشکر هفت از جنوب به منطقه
عملیاتی تصمیم به اجرای پاتک سنگین تری گرفت.
همزمان با تک نیروهای خودی برای آزادسازی ساختن ارتفاع 1100 پاتک دشمن نیز با فشار یگان های زرهی دشمن از شمال منطقه شروع شد.
در این بین هلیکوپترهای هوانیروز به کمک نیروهای خودی شتافتند. در همین روز (8/2/60) یکی از هلیکوپترهای خودی مورد هدف دشمن واقع و سقوط کرد، خلبان اکبر شیرودی که نقش بسزایی در پشتیبانی
عملیاتهای خودی داشت در این مکان به درجه رفیع به شهادت رسید و کمک خلبان آن نیز به شدت مجروح شد.با سقوط هلیکوپتر یگان های زرهی دشمن بر فشار خود شدت بخشید و وارد روستای داربلوط شد.
شهید پیچک و تاثیر عمیقش در بازی دراز
روز هشتم مهر ماه سال ۱۳۳۸، مصادف با سالروز تولد حضرت صاحب الزمان (عج) اولین فرزند خانواده متدین و رنج کشیده پیچک دیده به جهان گشود. او را غلامعلی نام نهادند. پدرش کارمندی متوسط و آبرومند بود و در تربیت دینی فرزند،از هیچ کوششی دریغ نکرد. در سن پنج سالگی وارد دبستان شد و تا کلاس اول راهنمایی را، چون دیگر همسن و سالانش به درس و بازی گذراند و در این ایام بود که توسط یکی از معلمینش با مسائل سیاسی زمان خود آشنا شد و به ماهیت دستگاه جابر پهلوی پی برد.
عملیات بازی دراز و نقش تاریخی شهید پیچک
از آن پس، قسمتی از وقت خود را به تحقیق و جستجو درباره نهضت اسلامی مردم به رهبری
امام خمینی و ظلم و فساد دستگاه حاکم اختصاص داد و پس از مدتی، خود دست به کار شد و به کار تهیه و توزیع اعلامیه ها و شعار نویسی پرداخت. غلامعلی با موفقیت و نمره های عالی، دوره ابتدایی را به پایان برد و هر سال شاگرد ممتاز شد.
وارد دبیرستان شد و به تحصیل ادامه داد و در سن 16 سالگی با بهترین معدل،مدرک دیپلم را دریافت کرد در سال ۵۵ وارد کلاسهای تفسیر قرآن شهید شرافت شد و در کلاس های آقای مهذب و آقای کاظمی که از اساتید اصول عقاید و قرآن به شمار می رفتند، شرکت کرد. وی در کنار ادامه تحصیل کلاسیک به یادگیری دروس حوزوی نیز همت گماشت و دروس مقدماتی را به اتمام رسانده و به تحصیل فقه و فلسفه پرداخت.
همان سال در کنکور و رشته انرژی اتمی وارد دانشگاه شد. در دانشگاه به خاطر کسب امتیاز بالا، بورس تحصیل در خارج از کشور به وی تعلق گرفت ولی از پذیرفتن بورس سرباز زد و تحصیل در داخل کشور را به خارج ترجیح داد. و در دانشکده انرژی اتمی قبول شده، تحصیلات عالی خود را در این دانشگاه آغاز کرد. در همین ایام با ورود به گروههای اسلامی مبارز، به فعالیتهای ضد رژیم خود وسعت بخشید و گام به جبهه مبارزه مسلحانه نهاد.
برادرش از این ایام می گوید:
بهمن سال ۵۶ بود که روزی من به سراغ کتاب
خانه غلامعلی رفتم و مشغول جستجو در میان کتاب ها شدم. یک کتاب را که باز کردم، دیدم که یک کلت کمری را با مهارت جاسازی کرده است. این مسئله را در خفا به او گفتم و او شروع کرد به دادن زمینه های سیاسی به من و گفت که بچه ها دارند برای مبارزه مسلحانه آماده می شوند. بعد ها دیگر جریان فعالیتهای نظامی اش را از من پنهان نمی کرد. سه ماه بعد با یک مسلسل به
خانه آمد.
یکی دیگر از اقدامات او، طراحی ترور خسرو داد، فرمانده هوانیروز بود که آن را با دقت آماده کرده بود، اما در مرحله آخر، پیش از انجام ترور، برای دریافت اجازه از حضرت امام با نماینده ایشان تماس گرفت و پس از بررسی جوانب و عواقب کار و اطلاع از عدم رضایت نماینده حضرت امام غلامعلی بدون هیچ اصراری طرح را لغو کرد. در زمان ورود حضرت امام به کمیته استقبال پیوست و با توجه به آموزشهایی که دیده بود، چند شب قبل از ورود آن حضرت به بهشت زهرا رفت تا در مقابل هر گونه تحرکات احتمالی دولت بختیار، و پس مانده های رژیم طاغوت در جهت اخلال و خرابکاری، از آنجا محافظت کند.
پس از آن نیز اسلحه اش را برداشت و در زد و خورده های سه روزه انقلاب از ۱۹ تا ۲۲ بهمن، در خیابان تهران نو و پادگان نیروی هوایی، به صورت شبانه روزی حضور پیدا کرد و به مقابله مسلحانه با آخرین عوامل رژیم پهلوی پرداخت. بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی، با فرمان تشکیل جهاد سازندگی، بدون مطلع ساختن خانواده و به بهانه سفری به حوالی تهران، راهی سیستان و بلوچستان شد و در آنجا ضمن کارهای بدنی، به شغل معلمی نیز مشغول شد.
با تشکیل سپاه پاسداران، غلامعلی جزو اولین نیروهایی بود که به این نهاد انقلابی پیوست و در سپاه خیابان خردمند در کنار عزیزانی چون حاج احمد متوسلیان، شهید رضا قربانی مطلق، شهید محمد متوسلی و شهید حاج علی اصغر اکبری مشغول به فعالیت شد و فرماندهی پاسداران مستقر در این مقر را به عهده گرفت و در همین حال، به تدریس در مدارس یکی ازر مناطق محروم تهران (شمیران نو) نیز مشغول بود. مدتی هم مسئولیت حفاظت از جان شهید مطهری را برعهده داشت و در زمان حیات او و پس از شهادتش، سه بار مورد سوء قصد گروه های چپ قرار گرفت.
با شروع قائله کردستان، غلامعلی هجرت بزرگ زندگی خویش را انجام داد و به همراه سرداران همرزمش عازم مبارزه با ضد انقلاب شد. در پاکسازی شهر سنندج و شکستن محاصره باشگاه افسران، نقش عمده ای را ایفا کرد و پس از آن به بانه شتافت. این شهر در معرض سقوط بود و پادگان آن تحت محاصره ضد انقلاب قرار داشت. پس از چند هفته سرانجام او و یارانش، موفق به شکستن این محاصره و پاکسازی شهر بانه شدند. در جربان این پاکسازی، غلامعلی پس از یک در گیری با ضد انقلاب به طرز معجزه آسایی نجات یافت و از ناحیه دو دست و پا مجروح شد و به تهران اعزام گردید
پاسخ انقلابی پیچک به دشمنان:
در همین لحظه (در یکی از
عملیات ها'>
عملیات ها ) صدای بلندگوی منافقین بلند شد و خطاب به ما گفت: برادران پاسدار! ما می دانیم شما روزه هستید؛ ما هم روزه هستیم! بیایید تسلیم شوید تا با هم برویم و افطار بخوریم.
تازه یادم افتاد که همه روزه هستیم.
غلامعلی سرش را از شیار بالا آورد و تیربارش را روی لبه گذاشت و رگبار گلوله ها را به طرفی که صدای بلندگو می آمد، روانه ساخت. این اولین و بهترین واکنش ما بود
غلامعلی پیچک در میان رزمندگان:
خلاصه بگم! حسینی هستیم و حسینی عمل می کنیم، مقاومت و جنگ مردانه و با شرافت تا آخرین گلوله و اگر گلوله ها هم تمام شد با سلاح اصلی و آخرین، یعنی خونمان، خط جهاد را متصل می کنیم به خط شهادت.
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید غلامعلی پیچک
جنازه ی مرا روی مین ها بیندازید که منافقین فکر نکند ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم. به دامادی دوماهه ی من نگریید که دامادی بزرگی در پیش دارم
خدا کند که حکومت سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون
شهداست. بگذارید بگویند حکومت دیگری هم به جز حکومت علی (ع) بود به نام خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی نمی هراسیم بلکه از انحراف می ترسیم.
من در این راهی که انتخاب کرده ام، سختی بسیار کشیده ام؛ خیلی محرومیت ها لمس نموده ام. همه ی هدفم این است که زحماتم از بین نرود. از خدا می خواهم که حتماً این کارها را از من قبول کند و اجرم را بدهد.
اجر من تنها با شهادت ادا می شود و اگر در این راه شهید نشوم، همه زحماتم هدر رفته است.
مقام معظم رهبری درباره شهید پچیک نوشت: درود خدا و فرشتگان و صالحان بر سردار شجاع و صمیمی و فداکار اسلام، غلامعلی پیچک. شهیدی که در دشوارترین روزها، مخلصانه ترین اقدام ها را برای پیروزی در نبرد تحمیلی انجام داد. یادش بخیر و روانش شاد.